1-آیا با توجه به نظریه مشورتی اداره کل حقوقی و امور مجلس سازمان ثبت،دفاتر اسناد رسمی می توانند وکالت کلی فروش بدون ذکر پلاک ثبتی تنظیم نمایند؟2-در صورت چنین وکالتی به شرح فوق آیا امکان انجام معامله و ثبت سند انتقال به استناد آن توسط وکیل وجود دارد؟3-آیا به وکالتنامه های فروش کلی سابق بر نظریه فوق می توان ترتیب اثر داد یا خیر؟(سردفتر اسناد رسمی 141 کرج)

خرداد 5, 1404
28 بازدید

پاسخ دفتر حقوقی و حمایت قضایی کانون البرز: صرف نظر از اینکه مبنای نظریه اداره کل حقوقی و امور مجلس سازمان ثبت اسناد املاک کشور، ناشی از تصور ترادف و برداشت ناصواب از تعاریف حقوقی وکالت «عام (کلی)» و وکالت «مطلق» موضوع ماده ۶۶۱ قانون مدنی می‌باشد؛ بر اساس تعاریف حقوقی، وکالت مطلق، وکالتی است […]

پاسخ دفتر حقوقی و حمایت قضایی کانون البرز:

صرف نظر از اینکه مبنای نظریه اداره کل حقوقی و امور مجلس سازمان ثبت اسناد املاک کشور، ناشی از تصور ترادف و برداشت ناصواب از تعاریف حقوقی وکالت «عام (کلی)» و وکالت «مطلق» موضوع ماده ۶۶۱ قانون مدنی می‌باشد؛ بر اساس تعاریف حقوقی، وکالت مطلق، وکالتی است که هیچگونه قید، شرط، شرح و تفصیلی در آن وجود نداشته باشد؛ به مانند اینکه موکل به وکیل نیابت دهد که در اموال و املاک وی وکیل باشد و حدود و ثغور اختیارات وی در وکالت‌نامه مشخص و معین ننماید؛ تنظیم چنین وکالتی در دفاتر اسناد رسمی بسیار نادر است، اما در مقابل، وکالت عام (کلی) وکالت‌نامه‌ای است که از ابتدا تا انتهای آن، حکایت از شرح حدود، قیود و تفاصیل نیابت از سوی موکل است؛ چنین وکالت‌نامه‌ای که به صورت معمول در دفاتر اسناد رسمی تحت عنوان وکالت (کلی) تنظیم می‌گردد از شمول ماده ۶۶۱ قانون مدنی در باب وکالت مطلق خروج موضوعی دارد. بنابراین:

۱-هر منعی جهت تنظیم وکالت‌نامه‌های کلی بدون ذکر پلاک ثبتی، به دلیل فقد عنصر قانونی و تعارض با حقوق شهروندی و حق تمتع اشخاص فاقد وجاهت بوده  و تضیع غیرقانونی حقوق اشخاص تلقی میگردد .

۲- مستند به ماده ۶۶۷ قانون مدنی وکیل در حدود مورد وکالت و در آنچه که بالصراحه یا بر حسب قرائن و عرف و عادت به او اختیار داده شده است می‌تواند اقدام نماید و عدم ذکر پلاک ثبتی در وکالت‌نامه با فرض وجود نیابت در فروش هر پلاک ثبتی، مانع انجام معامله توسط وکیل نخواهد بود .

۳- هرچند مخاطب نظریه مشورتی اداره کل حقوقی و امور مجلس ، دفاتر اسناد رسمی نیستند؛ لکن، نظریه مشورتی فوق اساسا به دلیل اشکال بنیادی و مبنایی به شرح فوق قابل استناد و اعتنا نمی‌باشد.

برچسب ها